عزت نفس
عزت نفس
سلام هومانی های عزیز در این مقاله به عزت نفس میپردازیم.
عزت نفس یک ارزیابی ذهنی فرد از ارزش خود است. عزت نفس باورهای مربوط به خود را شامل می شود (به عنوان مثال ، "من دوست ندارم" ، "من شایسته هستم") و همچنین حالت های عاطفی ، مانند پیروزی ، ناامیدی ، غرور و شرم. [1] اسمیت و مکی (2007) آن را با بیان این جمله تعریف کردند: "خودپنداره همان چیزی است که ما در مورد خود فکر می کنیم ؛ عزت نفس ، ارزیابی های مثبت یا منفی از خود است ، همانطور که ما در مورد آن احساس می کنیم."
[2] عزت نفس یک ساختار روانشناختی جذاب است زیرا نتایج خاصی را از جمله پیشرفت تحصیلی ، [3] [4] شادی ، [5] رضایت در ازدواج و روابط ، [6] و رفتار مجرمانه پیش بینی می کند. [6] عزت نفس می تواند به یک ویژگی خاص (به عنوان مثال ، "من معتقدم که نویسنده خوبی هستم و از آن احساس خوشبختی می کنم") یا در سطح جهان (به عنوان مثال ، "من معتقدم که من آدم بدی هستم و نسبت به خودم احساس بدی دارم) اعمال می شود بطور کلی ").
روانشناسان معمولاً عزت نفس را یک ویژگی شخصیتی ماندگار (عزت نفس صفت) می دانند ، گرچه تغییرات طبیعی و کوتاه مدت (عزت نفس حالت) نیز وجود دارد. مترادف یا مترادف نزدیک به عزت نفس موارد بسیاری را شامل می شود: عزت نفس ، [7] اعتماد به نفس ، [8] عزت نفس ، [9] [10] و خود صداقت.مفهوم عزت نفس منشأ آن در قرن 18 است که نخستین بار در نوشته های دیوید هیوم ، اندیشمند روشنگری اسکاتلندی بیان شده است ،
این ایده را نشان می دهد که برای ارزش گذاری و فکر کردن از خود مهم است زیرا به عنوان یک عملکرد انگیزشی عمل می کند. [11] [12] شناسایی عزت نفس به عنوان یک ساختار روانشناختی متمایز منشأ آن در کار فیلسوف ، روانشناس ، زمین شناس و انسان شناس ویلیام جیمز (1892) است. [13] جیمز ابعاد مختلف نفس را با دو سطح سلسله مراتب مشخص کرد: فرایندهای شناخت (من به نام خودم) و دانش حاصل از خود («من خود»).
به گفته جیمز ، مشاهده در مورد خود و ذخیره این مشاهدات توسط خود I ، سه نوع دانش را ایجاد می کند ، که به طور جمعی برای خود من است. اینها خود مادی ، خود اجتماعی و نفس معنوی هستند. خود اجتماعی به عزت نفس نزدیک می شود و شامل تمام ویژگیهای شناخته شده دیگران است. خود مادی متشکل از بازنمایی از بدن و اموال و نفس معنوی بازنمایی های توصیفی و مفاهیم ارزشیابی در مورد خود است. این دیدگاه از عزت نفس به عنوان مجموعه ای از نگرش های فرد نسبت به خود ، امروزه نیز باقی مانده است.
[14] در اواسط دهه 1960 ، موریس روزنبرگ ، روانشناس اجتماعی ، عزت نفس را به عنوان یک احساس ارزشمندی تعریف کرد و مقیاس عزت نفس روزنبرگ (RSES) را توسعه داد ، که به پرکاربردترین مقیاس برای سنجش عزت نفس در علوم اجتماعی تبدیل شد. . [15]در اوایل قرن بیستم ، جنبش رفتاری ، مطالعه درونگرایانه فرآیندهای ذهنی ، عواطف و احساسات را به حداقل رساند ، و درونگرایی را با مطالعه ی عینی از طریق آزمایشات مربوط به رفتارهای مشاهده شده در رابطه با محیط ، جایگزین کرد. رفتارگرایی ، انسان را به عنوان حیوان در معرض تقویت قرار می داد و پیشنهاد می کرد روانشناسی را به عنوان یک علم تجربی ، مشابه شیمی یا زیست شناسی قرار دهد. در نتیجه ، کارآزمایی های بالینی در مورد عزت نفس نادیده گرفته شد ، زیرا رفتارگرایان این ایده را در معرض اندازه گیری دقیق قرار نمی دادند.
[16] در اواسط قرن بیستم ، ظهور پدیدارشناسی و روانشناسی اومانیستی منجر به تجدید علاقه در عزت نفس شد. عزت نفس سپس در خودشناسی شخصی و در درمان اختلالات روانی نقش اساسی داشت. روانشناسان رابطه روان درمانی و رضایت شخصی افراد دارای عزت نفس بالا را برای این زمینه مفید ارزیابی کردند. این امر باعث شد تا عناصر جدیدی به مفهوم عزت نفس معرفی شوند ، از جمله دلایلی که مردم تمایل به احساس کمتری را احساس می کنند و چرا مردم دلسرد می شوند یا قادر به رفع چالش های خود نیستند.
[16] در سال 1992 ، دانشمند علوم سیاسی ، فرانسیس فوکویاما ، عزت نفس را با آنچه افلاطون تیموس نامیده می شد - بخش "روحیه" روح افلاطونی می نامید. [17] از سال 1997 رویکرد خود ارزیابی اصلی شامل عزت نفس به عنوان یکی از چهار بعد است که ارزیابی اساسی شخص را شامل می شود - همراه با مکان کنترل ، روان رنجوری و خودکارآمدی. [18] مفهوم خود ارزیابی اصلی که نخستین بار توسط قاضی ، لاک و دورام (1997) مورد بررسی قرار گرفت ، از آن زمان به اثبات رسیده است که [18] توانایی پیش بینی رضایت شغلی و عملکرد شغلی را دارد. [18] [18] [19] [20] [21 ] [22] عزت نفس ممکن است برای ارزیابی خود ضروری باشد. [21]
هومانی های عزیز امیدوارم این مقاله برای شما مفید باشد.
مقاله ی کمالگرایی چیست؟و ابعاد مختلف ان کدام اند را در هومان بخوانید.
منبع